مشاوره پزشكي

خانم وزیر بهداشت و روزپزشک دیگر

خانم وزیر بهداشت و روزپزشک دیگر 

نوشته :دکتررحمت سخنی ازارومیه مرکزآموزشی درمانی امام خمینی (ره)

Dr.RAHMAT SOKHANI

یک سال نیز گذشت ،ولی ظاهرا قشر عظیم پزشکان مخصوصا پزشکان عمومی همچنان جز فراموش شدگان این دیارهستند .طبق معمول هزاران جلسه ،گنگره و سمینار برای حل مشکلات تخریبی روان و ذهن پزشکان ،توسط دهها سازمان ومسئول دولتی و خصوصی در طی سال گذشته برگزار شد ولی در پایان این گردهمایی ها همانند یک فیلم تکراری ،قهرمان فیلم یعنی پزشکان را اعضا شرکت کننده این گونه جلسات و گنگره ها ،با شجاعت از میان انبوهی از شعله های آتش و مشکلات فراوان بصورت مجازی و صوری با موفقیت کامل نجات داده و بسلامتی به مقصد رساندند !!!و بعد صرف نهار یا شام با هم دست داده و با قلبی آکنده ازغم مشکلات روزافزون پزشکان و دلی سرشار از امیدبه حل این معضلات ،با تمام احساس درونی ،انگشتان دست خود را بر روی هدایای داده شده  در این سیمنارها و جلسات فشار داده وهمچون فیلمهای هندی با چشمان اشک آلود آه کشیده و به جای رفتن دوباره به محل خدمت ،خسته از این همه خدمت و ارائه راه حل رفع مشکلات ،جهت تجدید قوا و تقویت روحیه شان به خانه هایشان روانه شده و سناریو تکراری حل مشکلات بی پایان قشر تحصیل کرده و ممتاز جامعه را به خدا میسپارند که انشالله خدواند خود این معضلات را حل کند .!!البته الحمدلله سال قبل در سازمان نظام پزشکی اقدامات موثری رخ داده مثلا مجله نظام پزشکی نازک ،شکیل و رنگی گردیده تا انشالله مشکلات پزشکان بصورت رنگی حل شود !.در این سازمان ظاهرا بیشترین دغدغه  مالیات پزشکان و رسیدگی به مسایل انتظامی و تخلفات پزشکان است ودیگر هیچ .نهایت کارشان نیزمخصوصا نزدیک روز پزشک ،انتخاب پزشک نمونه و دادن یک مهمانی جمعی است !!.حداقل قشر زحمتکش پرستاری توانست با وجود جوان بودن سازمان نظام پرستاری 23000 نفر پرستار را جذب مراکز درمان دولتی کند .ولی نظام پزشکی بعنوان اولین سازمان بزرگ وقدیمی حتی نتوانست تعرفه های ناعالانه پزشکان را حداقل کمی واقعی کند .الحمدلله بیمه ها نیز در کشورمان خود به یک دولت در داخل دولت تبدیل شده اند و با سازی که دوست دارند پزشکان بینوا را اسیر خود ساخته اند .فشارکاری به همین خاطر هر روز در مراکز دولتی به پزشکان افزون شده و گاها تا چندین ماه کارانه و مزایا خود را دریافت نمیکنند .افزایش بیمورد دانشجویان تخصصی دستیاری در دانشگاهها نیز میرود که در آینده  به معضل جدیدی در کشور تبدیل شود و پزشکان متخصص جوان را همچون پزشکان عمومی دچار مشکلات خاص و حتی بحرانی کند .تورم غیرقابل کنترل جامعه هرروز کمر پزشکان خصوصی را شکسته  واین قشر تحصیل کرده را بیش از پیش به سوی شغلهای کاذب کشانده و دود این موضوع نیز مسقیما به چشم مردم رفته وخواهد رفت .وعده و وعیدهای وزرات بهداشت ودرمان و آموزش پزشکی نه تنها کارساز نبوده حتی باعث دلسردی پزشکان از عملکرد ضعیف این وزرات و وزیر محترم شده است .بنظر با این وصف بهتر است برای کوچک کردن دولت این وزرات با دیگر وزراتها ادغام شود !!هچمون سالهای قبل مقاله ای در این رابطه ولی این بار توسط خود پزشکان محترم که توسط خانم فاطمه بیات در سایت خوب فارس تهیه شده خدمتتان ارائه میدهم امیدوارم که مورد توجه شما خوانندگان قرار گیرد :

دکترالبرز بنام ، پزشک عمومی و معتمد در شهرستان کهگیلویه که 20 سال سابقه طبابت دارد از مشکلاتش چنین می گوید: مشکلات ما آن قدر زیاد است که اصلاً قابل شمارش نیست. پزشک عمومی در کهگیلویه خیلی ارزشی ندارد. تعدادی از پزشکانی که در بخش دولتی کار می‌کنند به دلیل مراجعه کننده زیاد، فشار کار بالایی را با حقوق ناچیز باید متحمل شوندوی اضافه می‌کند: آنهایی که مثل من مطب خصوصی دارند که کلاً باید چشم امیدشان به سیستم ارجاع باشد که فلان ارگان یا فلان خانه بهداشت در روستا بیمار را به ما ارجاع دهد کما اینکه مشکل اصلی این است که حتی در روستاها اگر قرار باشد مریضی به شهر ارجاع داده شود به یک پزشک متخصص معرفی می‌شود نه به یک پزشک عمومی.بنام مشکل دریافت حق ویزیت را یک دیگر از مشکلات عنوان کرد و گفت: تعرفه‌ای که امسال برای ما اعلام شده 9 هزار تومان است اما خود من که در مطب روزانه 5 تا 6 مریض می‌گیرم و هر روز معمولاً یک نفر به خاطر ناتوانی مالی رایگان ویزیت می شود ،‌2 تا 3 نفر هم که توان پرداخت 3 تا 5 هزار تومان بیشتر ندارند و در نهایت یکی دو نفر ویزیت طبق مصوبه دولت را می‌پردازند. خود من به دیوان عدالت اداری نامه نوشتم و تمام مشکلات را مطرح کردم ولی پاسخی نگرفتم.
بادرآمد شغل دیگرم مطب را می‌گردانم:
دکترسعید نظری ، پزشک عمومی است که 10 سال در همدان سابقه طبابت دارد و مطب خصوصی دارد.نکته جالب اینکه این پزشک شغل دومی دارد که به گفته خودش با درآمد حاصل از آن مطبش را می‌گرداند.او در مورد مشکلات پزشکان می‌گوید: پزشک وقتی مطب دارد هویت پزشکی او حفظ می‌شود. من به جز طبابت، در سازمانی مشغول به کار هستم و کار مدیریتی انجام می‌دهم که هیچ ربطی به شغل پزشکی ندارد.وی می‌افزاید: بارها شده از درآمد محل کار اولم برای بقای مطبم استفاده کرده‌ام. قبلاً روزی 5 تا 6 بیمار را ویزیت می کردم ولی با روزی یک بیمار هم گذرانده‌ام. محل کار من محل درآمد نیست بلکه برای علاقه و حفظ هویت پزشکی من است. حدود1.5میلیون تومان از محل کار اولیه‌ام حقوق می‌گیرم که گاهی با آن اجاره مطب و حقوق منشی را پرداخت می‌کنم.نظری، دید مردم به پزشکان را یکی از مشکلات سیستم ارجاع عنوان کرد و گفت: برخی مردم تفاوت پزشک بیماری‌های مغز و اعصاب را با جراح مغز و اعصاب نمی دانند. وقتی سردرد دارند مستقیم به جراح مغز و اعصاب مراجعه می‌کنند غافل از اینکه باید به پزشک عمومی مراجعه کنند که پزشک عمومی دلایل سردرد را بررسی کند بعد پزشک او را به متخصص مربوطه ارجاع دهد.دکترنظری اضافه می‌کند: از طرفی دیگر در دانشگاه‌ها و مراکز آکادمیک پزشکان عمومی را فوق‌لیسانس حساب می‌کنند. هیچ ماهیت علمی نداریم. با وجود اینکه 7 سال درس خواندیم. آن هم به طوری که در هر مقطع باید در آزمون ارتقا شرکت می‌کردیم یعنی 7 سالی که ساده نگذشته است.
اجرای طرح پزشک خانواده مشکل بیکاری پزشکان عمومی را حل می‌کند
دکترضاباقری یارندی ، پزشک عمومی است که 20 سال سابقه طبابت داردو فقط 10 سال سابقه بیمه دارد از حقوق ماهانه 500 تا 800 هزار تومانی اش می گوید و ادامه می دهد: من نمونه‌ای از خیل پزشکان عمومی هستم که به دلیل هزینه‌های بالا امکان ایجاد مطب خصوصی را ندارند و در بخش اورژانس یک بیمارستان روزانه بیماران زیادی را ویزیت می‌کنند.وی می‌گوید: نبود امنیت شغلی بیشترین دغدغه ماست حتی اگر پزشکی سابقه کار زیادی هم داشته باشد وضعیت تغییری نمی‌کند چرا که مدیریت مطلوبی نسبت به وضعیت قراردادهای پزشکان عمومی با مراکز درمانی نیست و قراردادها بیشتر موردی است.دکترباقری یارندی مانند دیگر پزشکان از کیفیت دوره‌های بازآموزی اظهار رضایت کرد و می‌گوید: هر گاه نام بازآموزی به میان می‌آید ابتدا باید به یاد پرداخت حق عضویت سازمان نظام پزشکی افتاد.دکترباقری یارندی اجرای پزشک خانواده را از راهکارهای استفاده مطلوب از توانمندی پزشکان عمومی می‌داند و معتقد است: در خارج از کشور در کشورهای مانند انگلیس و آمریکا یک پزشک خانواده حدود 50 خانواده را زیر نظر دارد و همه کارهای درمانی این افراد را به عهده دارد همواره حقوق پزشک تامین است و پس از مدتی آشنایی با بیمارانش به دقت تشخیص وی نیز کمک می‌کند.
عشق به همنوع تنها دلیل طبابت در منطقه بد آب و هوادکتر صدیقه پور امینایی همسر دکتر باقری یارندی پزشک عمومی که به عنوان پزشک خانواده 5 سال است در روستای تازیان از توابع بندرعباس طبابت می‌کند می‌گذاریم در می‌یابیم که پزشک خانواده در ایران در صورت اجرا باز مفهومی متفاوت با دیگر کشورها دارد.دکترپورامینایی می‌گوید او و همسرش هر کدام 20 و 12 سال سابقه طبابت دارند و منطقه‌ای با 14 هزار نفر جمعیت را باید با عنوان پزشک خانواده پوشش ‌دهند.وی می‌گوید: در ایامی که سرمان شلوغ نیست روزی 40 تا 50 بیمار را ویزیت می‌کنیم و در ایام شلوغ این تعداد به 100 نفر هم می‌رسد.وقتی از او می‌پرسم این تعداد زیاد بر دقت شما تاثیر نمی‌گذارد پاسخ می‌دهد: هدف اجرای طرح پزشک خانواده این است که کار بهداشتی انجام شود ولی کار درمانی هم با ماست. ما جزو معدود پزشکان خانواده‌ای هستیم که 5 سال را در یک محل کار می‌کنیم و در نتیجه مردم منطقه و بیماری‌هایشان را می‌شناسیم. سال به سال فرهنگ مراجعه بهتر می‌شود که یکی به دلیل توضیحات و آموزش های بهداشتی ماست و دیگر اینکه ویزیت روستایی از 150 تومان به یک‌هزار تومان افزایش پیدا کرده که همین باعث شده بیمار بابت هر چیزی بی دلیل مراجعه نکند و واقعاً زمانی که مشکلی وجود دارد مراجعه کند.وقتی از میزان حقوق ماهانه می‌‌پرسم می‌گوید: با توجه به دورافتادگی و بدی آب و هوا حقوق هر پزشک در این منطقه 2 میلیون تومان است. که حدود 80 درصد حقوق را می‌دهند و 20 درصد را جدا پرداخت می‌کنند و همیشه گفته می‌شود که وزارت رفاه باید به پول بدهد و چون بیمه پول نمی‌دهد و بدهکار است، حقوق ما هم دیر پرداخت می شود.این زوج پزشک عمومی یک فرزند دختر دارند و فرزندشان هر روز باید فاصله 30 کیلومتری تا بندرعباس را طی کند تا بتواند از تحصیلات ابتدایی برخوردار شود

نه تنها حقوق پزشکان زیاد نشد بلکه حق مطب هم حذف شد
دکتررضا محمدی یکی دیگر از پزشکان عمومی است که پس از 28 سال طبابت، ریاست یکی از بیمارستان‌های قدیمی تهران را عهده‌دار است. فیش حقوقی او با تمام مزایا عدد یک میلیون و 200 هزار تومان را نشان می‌دهد. محمدی می‌گوید: این فیش که می‌بینید تازه امسال 50 درصد اضافه شده است و سال گذشته 700 هزار تومان حقوق می‌گرفتم.وی معتقد است بیشترین بار درمانی در بخش اورژانس یک بیمارستان برعهده پزشکان عمومی است و می‌گوید: یک پزشک عمومی با تمام استرس و فشار کاری که دارد باید مانند یک کارمند 44 ساعت در هفته به صورت ممتد در یک بخش کار کند، در حالی که پزشکان متخصص از این امر مستثنی هستند و بنا به میل خود در ساعت‌های متغیر فعالیت می‌کنند.دکترمحمدی ضریب حقوقی یک پزشک عمومی را در مراکز درمانی نسبت به سایر کارمندان را ضریب 1.1 عنوان می‌کند و می‌گوید: حقوق پزشکان عمومی فقط 10 درصد با دیگر کارمندان بخش‌های درمانی متفاوت است در حالی که در نظام هماهنگ جدید قرار بود حقوق یک پزشک عمومی 3 تا 6 برابر حقوق نظام قدیم افزایش یابد.به گفته وی از ابتدای سال 89 در قانونی که ابلاغ شد خبری از این افزایش نبود و نیست و در عین حال حق محرومیت از مطلب که به پزشک عمومی که بیرون مطب نداشت و پرداخت می‌شد نیز برداشته شده است که این مبلغ در نظام قبلی 250 تا 400 هزار تومان بود و در قانون نظام هماهنگ جدید حدود 800 هزار تومان می‌شد.دکترمحمدی ادامه می دهد: رئیس کل سازمان نظام پزشکی پیش‌بینی کرده بود در صورتی که طرح نظام هماهنگ جدید اجرا شود پزشکان عمومی حقوقی بین یک میلیون و 700 هزار تومان تا 2.5 میلیون تومان دریافت می‌کنند حقوقی که اکنون زیر یک میلیون تومان است.البته قانون نظام هماهنگ جدید برای پزشکانی که در سازمان انتقال خون و سازمان پزشکی قانونی کار می‌کنند اجرا شد و حقوق این پزشکان 3 برابر شده است.
دکترحسن هویدا ، رئیس انجمن پزشکان عمومی نیز می گوید: مهمترین مشکلی که جامعه پزشکی با آن روبه‌رو است، عدم تبیین جایگاه پزشکان عمومی در نظام سلامت است و اگر در ظاهر هم بیان که جایگاه پزشکان عمومی تعریف شده است اما عملاً کاری صورت نگرفته است.وی اضافه می کند: مشکل دوم حقوق دریافتی پزشکان عمومی است که در تمام رده‌های شغلی هم سابقه خود یا معادل آن است یا کمتر که واقعًا برای جامعه پزشکی دردآور است.وی می گوید: همچنین آئین‌نامه‌های وزارت بهداشت منحصراً جامعه پزشکان عمومی کشور را در تنگنا قرار می‌دهد. به عنوان مثال آئین‌نامه طب کار محدودیت‌هایی را برای فعالیت‌های شغلی به وجود آورده است. یا مثلا دستورالعمل‌هایی است که در زمینه‌ بیماریهای پوستی صادر می‌شود که پزشکان عمومی نباید در این حیطه وارد شوند. در حالی که در قوانین پزشکی هیچ محدودیتی برای پزشکان ایجاد نشده حتی در دانشنامه‌ ما آمده می‌توانید در کشور به امر طبابت بپردازید.دکترهویدا اضافه می کند: پزشکان عمومی علیرغم اینکه خدمات زیادی به جامعه می‌دهند با محدودیت‌های زیادی مواجه هستند که موجب آزردگی خاطر آنها شده است که رفع آن حمایت مسئولان را می طلبد.

http://www.rs272.com/

WEST AZERBAIJAN  URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI






سه شنبه سوزی قبل چهارشنبه سوری در ارومیه!!!

سه شنبه سوزی قبل چهارشنبه سوری در ارومیه!!!

دکتر رحمت سخنی ازارومیه مرکزآموزشی درمانی امام خمینی (ره)

Dr.RAHMAT SOKHANI

مصدومی که ملاحظه میکنیداز آن پسر هفده ساله از شهروندان طبقه متوسط ارومیه میباشد که متاسفانه در خانه ای هنگام درست کردن بمب دستی برای چهارشنبه سوری ایجاد شده است در این حادثه تلخ یکی از چشمان جوان یاد شده از بین رفته و دست چپ بیمار از مچ کاملا قطع گردیده است البته ایشان در این حادثه تنها نبوده بلکه یک نفر دیگر همراه ایشان نیز بخاطر سوختگی شدید در بخش سوختگی مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه بستری گردیدند.جالب بدانید در کشورهای بزرگی مثل چین که در جشنهای اول سال و جشن فانوس صدها میلیون چینی به جشن سرورو آتش بازی میپردازند به اندازه مجموع مصدومین چندین ساله ایران مصدوم و کشته ندارند!!!! بعبارت ساده تر در این کشورسازمانهای فرهنگی دولتی و خصوصی مسئول با اجرای مدیریت صحیح درمراسمات مخصوصا آتش بازی هابا وجود وسعت بسیار وسیع آتش بازی در کل کشور چین و دهها کشوریی که در آسیای شرقی این جشنهارا اجرا میکنند، باعث شده که متحمل کمترین خسارات مادی و جانی به در کشورشان بشوند .از طرفی به خاطر همین مراسمات سالیانه میلیونها توریست و جهانگرد را جذب کشورشان کرده و میلیاردها دلار پول به کشورشان سرازیر میکنند وبدنبال آن کاهش بیکاری کانلا در این کشورو کشورهای امثال آنها دیده میشود .بی شک اکثر مصدومین مراکز اورژانسهای مادر روزهای پایانی کشور کودکان و جوانان تشکیل میدهند یعنی افرادی که دارای انرژی و شادابی بسیار زیادی هستند که بی شک بدون مدیرایت صحیح این مراسمات این پتانسیلهای بسیار قوی نه تنها به هدر میرود بلکه بلکه بوجود آمدن حوادث ناگوار مادی و جانی تاسف بار میشود شکی نیست نمی توان سنتهایی که هزاران سال درکشور ما رواج داشته با بی توجهی از بین برد یا کم رنگ کرد بی شک با یک درایت میتوان باهدفمندسازی این مراسمات و جشنها علاوه براجرای صحیح خود مراسمات ،باعث حفظ پتانسیلهای مثبت جوانان شده و از طرفی شادی بدون وصف و مفرحی رابرای کل خانواده های ایرانی بوجود آورد در این مقاله علاوه بر ابراز تاسف از حادثه بوجو آمده در ارومیه برای این جوان آذربایجانی به شرح مراسهای مشهور درچهارشنبه سوری ،جشنهای مشهور جهانی میپردازیم : 
چهارشنبه سوری سنت است یا بدعت ؟فرهنگ است یا عقب ماندگی ؟
عده ای متعقدند که برخی سنت ها مانند چهارشنبه سوری که دارای ریشه خرافی است و یادگار گذشته دوران آتش پرستی است تاریخ ایرانیان را تحت تاثیر خود قرار داده است در حالیکه ایرانیان با عقاید توحیدی و یگانه پرستی شناخته می شوند رسانه ها و دستگاههای فرهنگی می بایست اطلاعات کافی را به مردم بدهند تا آنها بدانند این سنت ها و روشها هیچ مبنای عقلی و شرعی ندارد و آثار مثبتی بر آن مرتبت نیست. دستگاههای ذی ربط می بایست اقدامات لازم را در این زمینه انجام می دادند اما متاسفانه اقداماتی صورت نگرفته است . چهارشنبه سوری نوعی بی نظمی در جامعه ایجاد می کند که این رفتاردر شأن و جایگاه فرهنگی ملت ما نیست،متاسفانه برخلاف انتظار ،مصدمین از بین افرادی هستند که آگاهی کامل به عوارض آتش بازی در چهارشنبه سوری دارند و این خود نکته ای سوال برانگیزی است که نیازمندمطالعات روانشناسی و جامعه شناسی موشکافانه ای در جامعه ماست ).
مقصر کیست ؟مصدوم یا خانواده یا سازمانهای فرهنگ ساز دولتی و خصوصی کشور ؟
چهارشنبه سوری جشن چهارشنبه سوری به همراه دیگر آیین آن با گوناگونی و زیبایی بسیار و آواز و ترانه های شادی بخش و بزم و پایکوبی در همه سرزمین ایران بزرگ از چند هزار کیلومتری آذربایجان تا چین برگزار می شود. گستره برگزاری این جشن، نشان از شکوه و پایندگی فرهنگ کهن این بوم دارد.« واژه جشن از کلمه « یسنه» آمده که ریشه اوستایی دارد و به معنی ستایش کردن است . بنابراین معنی واژه جشن، ستایش و پرستش است . هدف از برگزاری جشن ها در ایران باستان ، ستایش پرودگار ، گردهمایی مردم، سرور و شادی، داد و دهش و بخشش به بینوایان و زیردستان بوده است». سور (sur ) واژه ای پهلوی است که به معنای : مهمانی، بزم، جشن، جشن عروسی آمده است. و " سوری" نیز به معنای : گل سرخ رنگ، رنگ سرخ ، شادی و چیزی که به رنگ سرخ باشد مورد استفاده قرا گرفته است. پس چها رشنبه سوری را می توان یک جشن و شادی دانست که با سرخی همراه است و این سرخی همان آتش است. اما اگر بپذیریم که چهارشنبه سوری همان جشن سوری است و جشن سوری به معنای ستایش آتش؛ نباید این ترکیب ما را به اشتباه بیاندازد که مردم آتش را به عنوان خدا ستایش می کردند. همانطور که پیش تر گفته شد هر چیز خوبی به خدا نسبت داده می شود و دراین میان روشنایی آتش که مهم ترین نقش را در زندگی بشر بازی می کند ، نشانی از حضور خداوند است.ریشه واژه: چهار شنبه سوری از دو واژه "چهارشنبه" پایان سال و واژه "سوری" که همان "سوریک" پهلوی و به چم معنی سرخ است ساخته شده است و روی هم رفته به چم چهارشنبه‌ سرخ است. 
مراسمات مشهور در چهارشنبه سوری درایران :
 بوته افروزی : در ایران رسم است که پیش از پریدن آفتاب، هر خانواده بوته های خار و گزنی را که از پیش فراهم کرده اند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت «گله» کپه می کنند. با غروب آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع می شوند و بوته ها را آتش می زنند. در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوته های افروخته می پرند، تا مرگ ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی به هستی خود ببخشندمردم در حال پریدن از روی آتش ترانه زیر را می خوانند. زردی من از تو ، سرخی تو از من غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا ای شب چهارشنبه ، ای کلیه جاردنده ، بده مراد بنده هر خانه زنی خاکستر را در خاک انداز جمع می کند، و آن را از خانه بیرون می برد و در سر چهار راه، یا در آب روان می ریزد. در بازگشت به خانه، در خانه را می کوبد و به ساکنان خانه می گوید که از عروسی می آید و تندرستی و شادی برای خانواده آورده است. در این هنگام اهالی خانه در را به رویش می گشایند. او بدین گونه همراه خود تندرستی و شادی را برای یک سال به درون خانه خود می برد. ایرانیان عقیده دارند که با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضای خانه را از موجودات زیانکار می پالایند و دیو پلیدی و ناپاکی را از محیط زیست دور و پاک می سازند. برای این که آتش آلود نشود خاکستر آن را در سر چهارراه یا در آب روان می ریزند تا باد یا آب آن را با خود ببرد. و می گوید: «درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه» و باور دارند که با دور افکندن کوزه، تیره بختی، شور بختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دورمیکنند زیرا می گویند که فروهرها از کوزه نو دیدن خواهند کرد و آب پاشیده شده، نشان روشنایی در خانه است. در زمان ساسانیان به جای آب، سکه هایی را درون کوزه می انداختند و آن را از پشت بام به زمین پرتاب می کردند برای اینکه روزی و فزونی برای آنان فرستاده شود
مراسم کوزه شکنی مراسم کوزه شکنی: مردم پس از آتش افروزی مقداری زغال به نشانه سیاه بختی،کمی نمک به نشانه شور چشمی، و یکی سکه دهشاهی به علامت تنگدستی در کوزه ای سفالین می اندازند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می چرخاند و آخرین نفر ، کوزه را بر سر بام خانه میبرد و آن را به کوچه پرتاب می کند...
قاشق زنی: آیین کفچه زنی کم و بیش در همه سرزمین های ایران بزرگ برگزار می شود. بدین گونه است که مردم و گاهی کودکان کاسه ای مسین و کفچه را به هم کوبیده و در پشت در پنهان می شوند و خاوند (صاحبخانه) تخم مرغ یا پیشکشی درون کاسه می گذارد. کفچه زنان چه مرد چه زن بیشتر خود را با چادر می پوشانند.
فال گوش نشینی : غروب زنان و دخترانی که شوق شوهر کردن داردند یا آرزوی و زیارت و مسافرت مانند دختران دم بخت یا زنان در آرزوی فرزند شب چهارشنبه نیت می کنند و از خانه بیرون می روند و در سر گذر یا سر چهار راه که نماد گذار از دشواری ها بود می‌ایستادند. - گوش به صحبت رهگذران می سپارند و به نیک و بد گفتن و تلخ و شیرین صحبت کردن رهگذران تفال می زنند اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذران بشنوند رسیدن به مراد و آرزو را در سال نو ممکن خواهند . بدرستی آنها از فروهر‌ها می‌خواستند که گره کارشان را با کلیدی که زیر پا داشتند، بگشایند.
کفچه زنی: نماد پذیرایی از فروهر‌ها است زیرا که کفچه و کاسه مسین نشانه‌ خوراک و خوردن بود. ایرانیان باستان برای فروهر‌ها بر بام خانه خوراک های گوناگون می‌گذاشتند تا از این میهمانان تازه رسیده‌ آسمانی پذیرایی کنند و چون فروهر‌ها پنهان و نمی توان دیدشان، کسانی هم که برای کفچه زنی می‌رفتند،کوشش میکردند روی بپوشانندو ناشناس بمانندوچون خوراک و آجیل راویژه فروهرمی‌دانستند و ریافتشان را همایون می‌پنداشتند
آجیل چهارشنبه سوری تقسیم آجیل چهار شنبه سور ی: زنانی که نذر و نیازی می کردند در شب چهار شنبه آخر سال آجیلی از هفت مغز مغز و میوه خشکک به نماد هفت امشاسپندان درست شده و آن را در سفره چهارشنبه سوری می گذارند تا همه خانواده برای شگون و تندرستی از آن بخورند و امروزه آجیل چهارشنبه سوری جنبه نذری اش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبه سوری شده است
آش چهارشنبه سوری: خانواده هایی که بیمار یا حاجتی داشتند برای بر آمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر می گردند و در شب چهار شنبه آخر سال «آش ابودردا»یا «آش بیمار »می پختند و آن را اندکی بیمار می خوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش می کردند.
به غیر از مناسبت‌های مذهبی که در اکثر کشورها با مذاهب مختلف مراسم گسترده‌ای برای آن برگزار می‌شود، حوادث و رویدادهای ملی، هم در بسیاری از کشورهای دنیا بهانه‌ای برای شکل گرفتن یک جشن سراسری می‌شوند. اینها چند نمونه معروف از جشن‌های ملی کشورهای مختلف است.
جشن روز باستیل- فرانسه: روز 14 ژولای هر سال یکی از تعطیلات رسمی فرانسه و جشن ملی است. این روز بزرگداشت آزاد کردن زندانیان سیاسی و تخریب زندان باستیل در جریان انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 است. در واقع روز باستیل جشن تاسیس جمهوری فرانسه است.
روز شکرگزاری- آمریکا: بزرگ‌ترین وخانوادگی‌ترین تعطیلی آمریکاجشن روز شکرگزاری است که درچهارمین پنج‌شنبه ماه نوامبر برگزار می‌شوداینروزوروزبعد درآمریکا تعطیل است و اتفاقات بزرگی مثل فینال مسابقات فوتبال آمریکایی در کنار کارناوال‌های مختلف برگزار می‌شودروز شکرگزاری روز اولین برداشت محصول توسط اولین گروه مهاجرانی است که از بریتانیا به آمریکا آمده بودندخوردن خوراک بوقلمون معروف هم دراینروز انجام میشود -
روز سنت‌ پاتریک- ایرلند: تنها جشن معروف اسکاتلند در واقع بزرگداشت یکی از قدیس‌های مسیحی است که اصلیتی ایرلندی دارد. جشن این روز هم بدون هماهنگی خاص و فقط به‌صورت یک هرج‌ومرج شاد در سراسر ایرلند برگزار می‌شود. -
روز کاپ ملبورن- استرالیا: در استرالیا هر شغلی داشته باشید و در هر سنی که باشید 5 دقیقه از سال هیچ کاری نخواهید کرد. در دومین سه‌شنبه ماه نوامبر 5 دقیقه‌ای است که بزرگ‌ترین مسابقه اسب‌دوانی استرالیا برگزار می‌شود و همه مشغول تماشای این مسابقه هستند و به غیر از این به مناسبت این اتفاق بقیه روز هم به جشن و شادی سپری می‌شود.
روز استقلال- مکزیک: 16 سپتامبر هر سال، روز استقلال مکزیک است. این بزرگداشت روزی است که کشیش میگوئل هیدالگو به نشانه اعتراض، به حکومت دیکتاتوری مکزیک ناقوس کلیسایش را به صدا درآورد تا مخالفان علیه «حکومت شیطان» قیام کنند. جشن روز استقلال مکزیک با نواخته شدن همه ناقوس‌های مکزیک در ساعت 12 شب 15 سپتامبر شروع می‌شود.
جشن باروت و خیانت- بریتانیا: خیانت و باروت، ماجرای توطئه برای ترور شاه جیمز اول پادشاه انگلستان و انفجار پارلمان انگلستان در 5 نوامبر سال 1605 است که با لو رفتن عوامل توطئه و دستگیری آنها از آن تاریخ این روز جشن‌ گرفته می‌شود. نکته جالب اینکه حجم مواد آتش‌بازی و ترقه‌های به کار رفته در این روز چند برابر باروت‌های روز توطئه است و می‌تواند نیمی از لندن را تخریب کند.
سال نوی چینی از مهم ترین تعطیلات سنتی مردم چین است : تقویم چینی، گاهشماری ترکیبی شمسی-قمری است و حرکت خورشید، ماه و ستارگان، تعیین کننده روزها، ماه‌ها و سال‌ها هستند. سال نو، با پدیدار شدن ماه در نخستین روز سال یعنی چهاردهم فوریه آغاز می‌شود و به همین علت گاه به آن سال نوی قمری نیز گفته می‌شود. جشن سال نو، عموماً پانزده روز به طول می‌انجامد و با جشن فانوس پایان می‌یابدمالزی از چند روز قبل عید با چراغهای سنتی قرمز رنگ تزئین می شود و مردم مالزی بیشترین مرخصیهای خود را برای این عید اختصاص می دهند وتقریبا شهرها به مدت پانزده روز به حالت نیمه تعطیل در می آید.در شب عید در ساعت 12 با نورافشانی سال نو رسما آغاز می شود البته آتش بازی با مواد منفجره به صورت فردی در مالزی ممنوع می باشد و این کار توسط هیئت مدیره ساختمانها با اجازه قبلی صورت می گیرد.در بیشتر کشورهایی که چینی‌ها اکثریت را تشکیل می‌دهند یا اقلیت قدرتمندی هستند، سال نوی چینی جشن گرفته می‌شود؛ از آن جمله می‌توان به چین، هنگ کنگ، تایوان، برونئی، کره، مغولستان، نپال، بوتان، ویتنام، سنگاپور، اندونزی، مالزی، فیلیپین و تایلند اشاره کرد. - درز دیگر آداب و رسوم این جشن، هدیه پاکت سرخ است که بزرگترها به کوچکترها هدیه می دهند همچنین دخترهای مجرد قبل از عید آن را بین افراد متاهل پخش می کنند چون بر این باورند که هدیه از دست افراد متاهل برای آنها یوم می آورد.هدیه این پاکتها می توانند پول یا شکلات باشد.چینیها اغلب 8 دلاری هدیه می دهند زیرا عدد 8 را باعث خوش شانسی می دانند. )یکی در از هدایا بردن نارنگی در جعبه های زیباست. در روز دوم به معابد می روند و برای درگذشتگان خود طلب آمرزش می کنند و برای رفاه و کسب و کار خود دعا می کنند. روز سوم و چهارم در خانه می مانند و دید و بازدید را بد یمن می دانند.رقص شیر یکی از کهن‌ترین آیین‌های چینی است که در این روز انجام می‌پذیرد. برخی خانواده‌ها برای از بین بردن شرّ ارواح خبیثه، این گروه‌های عروسک گردان را به خانه دعوت می‌کنند تا با آهنگ‌ها و رقص‌های خاص، بدیمنی این روز را از بین ببرند.روز هفتم را روز تولد انسان می دانند و از این لحاظ دارای اهمیت است پس معتقدند انسان در این روز یک سال پیرتر شده است پس روز هفتم بزرگداشت تولد Sakra Devanam ایندرا است و در این روز سالاد ماهی خامtossedمی خورند و روز دیگری است که از خوردن گوشت پرهیز می کنند.روز هشتم خانواده ها دور هم جمع می شود به مناسبت جشن تولد امپراتور شام را با هم میل می کنند. روز سیزدهم را روز پاک سازی معده به خاطر خوردن زیاد این چند روز می دانند و فقط از غذاهای گیاهی استفاده می کنند. در پایان جشن یعنی روز پانزدهم جشن فانوسها برگزار می شود نمایانگر پایان سال نوی چینی است، و آماده‌سازی برای آن از روز دهم سال نو آغاز می‌شود. در این روز در بین چینی ها مرسوم است که ردیف‌هایی از شمع را در جلوی خانه‌هایشان روشن می‌کنند و هنگام شب، فانوس در دست، مسیر می‌پیمایند در گذشته، فانوس‌ها ساده بودند و تنها امپراتوران و اشراف، فانوس‌های آراسته و بزرگ داشتند؛ در سال‌های اخیر، فانوس‌ها با طرح‌های جدید و متنوع تزیین می‌شوند؛ مثلاً فانوس‌هایی به شکل جانوران مرسوم است. ریشه این جشن به امپراتوری هان و بیش از 2000 سال پیش بازمیگردد.
عید باستانی نوروز نه تنها در کشور بزرگ ایران که در 7 کشور دیگر جهان هم با شکوه هرچه تمام‌تر برگزار می‌شود. در زیر به اختصار به چگونگی برگزاری نوروز در این کشورها می‌پردازیم:
تاجیکستان : جشن نوروز برای مردم تاجیکستان، به ویژه بدخشانیان جشن ملی نیاکان است و از آن به عنوان رمز دوستی و زنده شدن کل موجودات یاد می‌کنند. نوروز در این کشور به نام «خیدیر ایام» یعنی جشن بزرگ معروف است. علاوه بر خانه تکانی و خریدهای نوروزی، رسم دیگری هم در این کشور معمول است
افغانستان: نوروز در افغانستان به ویژه شهر مزار شریف هنوز هم به همان فر و شکوه پیشین برگزار می‌شود. در روزهای اول سال همه دشت‌های اطراف مزار شریف و پشت‌بام‌های گلی آن پر از گل سرخ می‌شوددر اولین روز عید، عَلَم امام علی(ع) با مراسم خاص و باشکوهی در صبح آن روز برافراشته می‌شود و با افراشته شدن آن جشن نوروز رسما آغاز می‌شود و تا چهل شبانه‌روز ادامه پیدا می‌کند.
آذربایجان: نوروز در سراسر جمهوری آذربایجان با شکوه فراوان جشن گرفته می‌شود. علاوه بر خانه‌تکانی و خریدهای نوروزی، مراسمی هم‌چون ارسال خوان سمنو، انداختن کلاه پوستین به درها، آویزان کردن کیسه و توبره از سوارخ بام در شب عید و درخواست عیدی، رواج دارد. در برخی مناطق آذربایجان، مردم اعتقاد دارند که نورزو همان روز به خاک‌سپاری سیاوش است، سیاوش چهره اسطوره‌ای شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است.
قزاقستان: مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری می‌دانند و بر این باورند که در این روز ستاره‌های آسمانی به نقطه ابتدایی می‌رسند و همه‌جا تازه می‌شود و روی زمین شادمانی برقرار می‌شود. آن‌ها معتقدند نوروز، روزی است که خیر بر زمین فرود آمده و سنگ نیلگون سمرقند آب می‌شود. در شب سال تحویل، صاحبخانه دو عدد شمع در بالای خانه‌اش روشن می‌کند که به معنی آوردن خیر و برکت و روشنایی به خانه است
در شب نوروز دختران روستایی قزاق با آخرین گوشت باقی مانده از گوشت اسب که سوقیم نام دارد، غذایی به نام «اویقی آشار» می‌پزند و از جوانانی که دوست‌شان دارند پذیرایی می‌کنند. آنان نیز در مقابل به آن‌ها آینه و شانه و عطر هدیه می‌کنند که آن را «سات اتکیر» می‌نامند که به معنی «علاقه‌آور»است
ترکمنستان :مردم ترکمنستان عقیده دارند زمانی که جمشید به عنوان چهارمین پادشاه پیشدادیان بر تخت سلطنت نشست، آن روز را نوروز نامیدند. ترکمن‌ها نوروزراباپختن غذاهای معروف نوروزی مانند«نوروز کجه»،«نوروزبامه»، «سمنی»جشن می‌گیرند درایام نوروزمسابقات مختلفی دراین کشور برگزار می‌شود که می‌توان به مسابقات اسب‌دوانی،کشتی،پرش برای گرفتن دستمال از بلندی،خروس جنگی، شاخ‌زنی میش‌ها، شطرنج و مهره‌بازی اشاره کرد
پاکستان: در پاکستان نوروز را عالم‌افروز می‌نامند که به معنی روز تازه رسیده است که با ورود خود جهان را روشن و درخشان می‌کند. در ایام نوروز مردم پاکستان از گفتار نامناسب پرهیز نموده و با مهر و احترام خاص با یک‌دیگر رفتار می‌کنندو در پاکستان در ایام نوروز، انواع شیرینی‌ها پخته می‌شود که از آن میان می‌توان به گلاب جامُن، شکر پاره، سوهن حلوا، کیک برفی و لدو اشاره کرد.  قرقیزستان: عید نوروز در قرقیزستان تنها یک روز (آن هم روز اول فروردین) جشن گرفته می‌شود. در قرقیزستان در این روز پختن غذاهای معروف قرقیزی «بش بارماق»، «مانته برسک» و «کاتما» مرسوم است که به صورت رایگان بین حاضران در جشن پخش می‌شود. ضمنا مسابقات سوارکاری هم در روز نوروز برگزار می‌شود و جوایز ارزنده‌ای به نفرات برتر داده می‌شود.

http://www.rs272.com/
http://rs272.tarlog.com/
http://rs272.vcp.ir

http://rs1362.blogdoon.com/

http://rs272.persianblog.ir/

http://www.sahand272.blogfa.com/

WEST AZERBAIJAN  URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI






عکس حمیدرضا سخنی لوگوی سایتهای پزشکی

سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani

 عکس حمیدرضا سخنی لوگوی سایتهای پزشکی

دکتر رحمت سخنی ازارومیه مرکز آذربایجان غربی

Dr.RAHMAT SOKHANI

دوستان خوب وخوانندگان گرامی آیا میدانید که لوگوی اکثر سایتها و وبلاگهای پزشکی من از تصویر چه کسی استفاده گردیده است ؟بیشتر دوستان و خوانندگان عزیز بر این باورند که عکس متعلق به کودکی اینجانب میباشد در حالیکه عکسی که در لوگوی سایتهای پزشکی استفاده گردیده متعلق به پسر بزرگم آقای حمیدرضا سخنی است که فعلا 13 ساله هستند و در مدرسه راهنمایی شاهد شهید امینی ارومیه مرکز اذربایجان غربی با موفقیت و علاقه فراوان مشغول به تحصیل هستند و امیدوارم که همیشه در رسیدن به قله های بلند علم و خدمت به مردم ایران اسلامی موفق بوده و با قامهای متعالی این مسیر را طی نمایند .انشالله

http://www.rs272.com/
http://rs272.tarlog.com/

http://rs272.persiangig.com/
http://rs272.vcp.ir

http://www.dadgostari-lorestan.ir

http://rs1362.blogdoon.com/

http://rs272.persianblog.ir/

http://www.sahand272.blogfa.com/

WEST AZERBAIJAN  URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI






يا حسين مظلوم






نویسه جدید وبلاگ

دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه Dr.Rahmat Sokhaniا

اعلام شروع فعالیت رسمی سایت مشاوره پزشکی رایگان دکتر رحمت سخنی

این سایت و 27 سایت پزشکی دیگراینجانب به صورت رایگان در خدمت هموطنان ایرانی داخل و خارج کشور بوده و امیدوارم توانسته باشم سهم بسیار اندکی در ارائه و تولید مطالب علمی داشته ونقش مثبتی را ایفا کرده و باعث شادی روح والدین شهیدعزیزم آقای ستوانیار شهید محمد سخنی و شهیده خانم جمیله رمضان شیخ سرمست باشم .ضمنا 60 سایت مشاوره رایگان پزشکی و پرستاری اضافه براینها برای دیگردوستان پزشک و پرستار خوب ایران اسلامیمان در خطه همیشه سرسبز و قهرمان آذربایجان طراحی و راه اندازی نمودم که انشالله مورد قبول مردم عزیز کشورمان و درگاه احدیت قرار گیرد .

باسپاس دکتر رحمت سخنی

آذربایجان غربی - ارومیه - اورژانس مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره)






گزارش تخلف
بعدی